اسرائیل ترجیح میدهد استراتژی «جنگ میان جنگها» را از طریق مجموعهای از حملات هوایی یا عملیات مخفی موساد اجرا کند تا اهداف هستهای و موشکی ایران را بدون آنکه وارد جنگی تمامعیار شود، به تأخیر بیندازد یا مختل کند.
اگر فعالسازی مجدد تحریمها و اقدامات اجرایی پس از آن به شکل صحیحی انجام شود، این میتواند نقطه عطفی برای ایجاد رابطهای سازندهتر میان دو سوی اقیانوس اطلس در مقابله با تهدیدات خاورمیانه باشد.
اقدامات ایران، چه در طول جنگ و چه پس از آن، بر یک دکترین منسجم و با انضباط دلالت دارند: ضربه را جذب کن، با دقت و حسابشده پاسخ بده، و زمان را به ابزاری برای قدرت تبدیل کن.
برای دههها، سیاستگذاران آمریکایی ترکیه و اسرائیل را متحدانی حیاتی و ستونهای ثبات منطقهای تلقی میکردند. اکنون این دو ستون مستقیماً در برابر یکدیگر قرار گرفتهاند.
ظاهراً ترامپ نیازی به مذاکرات بیشتر نمیبیند، چون فکر میکند حملات نظامی به طور کامل موفقیتآمیز بودهاند. مشکل این است که آتشبس به یک توافق دیپلماتیک با ایران درباره آینده برنامه هستهایاش متصل نشده است.
جنگ پنج روزه شده و ما نیز مانند اکثر اسرائیلیها دو بار در شب بیدار میشویم و به سمت پناهگاهمان میدویم. در آنجا، همسایگان گرد هم میآیند و در حالی که از اخبار جدید حرف میزنند، ترسیده و مردد هستند.
علیرغم حملات هوایی مداوم اسرائیل، ایران موفق شده است به پرتاب موشکهای بالستیک ادامه دهد—دستاوردی که میتوان آن را به دکترین نظامی دیرینه جمهوری اسلامی، ساختار غیر متمرکز نظامی و تاکتیکهای ارتقاءیافتهی بقاء نسبت داد.
نبرد اسرائیل و ایران تازه آغاز شده است و نتانیاهو اعلام کرده که اسرائیل تا «هر چند روزی که لازم باشد» به حملات خود ادامه خواهد داد. ایران نیز پیش از این با پرتاب پهپادها و موشکهای بالستیک به اسرائیل پاسخ داده و گزینههای تلافیجویانهی دیگری نیز در اختیار دارد
اسرائیل در طول مذاکرات ترامپ با ایران، بارها تهدید کرده است که به تأسیسات هستهای ایران به حمله پیشدستانه خواهد کرد. با این حال، مقامات آمریکایی بر این باورند که اسرائیل در حال بلوفزنی است.
عراقچی با درک عمیق از سبک ارتباطی دونالد ترامپ و بهرهگیری از زبان و روایتهای مورد علاقه او، تلاش کرده است تا از طریق پیامرسانی هدفمند و محتاطانه، ایران را در مذاکرات بهگونهای معرفی کند که هم از قدرت خود دفاع کند و هم با پرهیز از تقابل مستقیم، مسیر رسیدن به توافقی مطلوب برای تهران را هموار سازد.
ایران از زمان اشغال عراق و بهویژه پس از تحولات ۲۰۱۱، تلاش کرده با هدایت شبکهای غیرمتمرکز از گروههای همسو در منطقه، محور مقاومتی علیه نفوذ آمریکا، اسرائیل و متحدانشان شکل دهد، اما تحولات اخیر نشان میدهد این محور در حال گذار به یک شبکه پراکنده و منعطف با پیوندهای ایدئولوژیک است که دیگر تابع چارچوب سلسلهمراتبی پیشین نیست.
ایران با الهام از الگوی جامعه زغالسنگ و فولاد اروپا، پیشنهاد تشکیل کنسرسیومی مشترک با آمریکا، عربستان و امارات برای غنیسازی اورانیوم را مطرح کرده است که هدف آن تسهیل راستیآزمایی برنامه هستهای، کاهش تنشهای ژئوپلیتیکی و تأمین منافع متقابل طرفین، از جمله بهرهبرداری سیاسی برای ایالات متحده است.
ائتلافبندی چین، کرهشمالی و روسیه، اعضای سازمان ائتلاف آتلانتیک شمالی (ناتو) را به این نتیجه رسانده است که امنیت هند_اقیانوسیه و اروپا را نمیتوان از یکدیگر جدا کرد.